نتایج جستجوی عبارت «دو گردان نیروی دیگر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید شهریار عجم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید شهریار عجم زاده »
دفتر زندگی شهریار سال 1343 درخانواده‌ای مذهبی و متدین در شهر آباده طشک از توابع شهرستان نی‌ریز گشوده شد. در کنار پدر ومادری مهربان فرار و فرود زندگی را لمس کرد. سپس برای دانش اندوزی راهی مدرسه شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت گذراند. مشکلات زندگی مانع از تحصیل او در مقاطع بالاتر شد. برای کمک در تأمین معاش زندگی، با عزمی راسخ و مردانه مشغول تلاش گردید و در جهت رفع مشکل اقتصادی خانواده خود...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید علی محمد نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید علی محمد نگهداری »
علی محمد، علَم بر دوش و لبیک بر لب در وادی عشق هروله می‌کرد و از دوست می‌خواست که اورا هم بر سفره خوان خود بخواند و از کاروان همرزمان شهیدش جدا نسازد. وی سال 1344 در روستای سلطان‌آباد بخش سرچهان شهرستان آباده ـ قبلاً از توابع شهرستان نی‌ریز بود ـ در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. روح تدین و حقیقت‌جویی حاکم بر خانواده، از او یک فرد متقی و با ایمان ساخت. نسبت...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید مسعود خشنود
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
ستاره زندگی مسعود خشنود دوم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۹ میان خانواده‌ای متدین و مذهبی در خرمشهر طلوع کرد. دوران کودکی را در خرمشهر سپری و با آغاز سن تحصیلی به شهرستان نی‌ریز مهاجرت کرد. دوره ابتدایی را در دبستان فاطمه طباطبایی با موفقیت پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید منتظری سیرجان به پایان برد. در برخورد با خانواده و دوستانش رفتار بسیار خوبی داشت و از فرزندان قانع و کم‌توقع خانواده بود. هشت‌ساله بود که...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علیجان شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد عليجان شيخعلي »
بسم الله الرحمن الرحیم من علیجان شیخعلی، فرزند محمد، متولد 1345؛ این چند کلمه را به عنوان وصیتنامه می‌نویسم: چند کلمه درباره آخرت برای شما عزیزان می‌نویسم، موقعی که انسان می‌میرد و در جهان آخرت به سوی پروردگار خود می‌شتابد، در جهان آخرت نتیجه اعمال خوب و بد خود را می‌بیند، انسان اگر نیکوکار در این جهان بوده باشد، خوش و خوشحال و با خیال راحت وارد صف‌های نیکوکاران می‌شود و اگر کار بد کرده باشد از همان وقتی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمد جعفر رحیمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید محمد جعفر رحیمی »
اوایل سال ۱۳۳۶ شمسی، در روستای قلعه عجم کودکی از تبار هابیل به دنیا آمد. نام او را از روی عشق و علاقه به پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محمدجعفر گذاشتند. محمدجعفر دوران کودکی را با رنج و محرومیت، اما صفا و صمیمیت روستا طی کرد. اگرچه در روستایی محروم بزرگ شد، ولی خانواده‌اش آن‌قدر عزیزش می‌داشتند که کمبود امکانات به‌هیچ‌وجه مانع از بروز استعداد درخشانش نشد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه معرفتِ روستای قلعه عجم، از...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا نگهداري »
بسم رب الشهداء و الصدیقین ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا، تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون. ( سوره فصلت، آیه 30 ) آنانکه گفتند محققاً پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی از وقایع آینده و حزن و اندوهی از گذشته خود ندارید که راحت ابدی شدید و شما را به همان بهشتی که...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ1/1/1334ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت....
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید بهرام قشقائی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد بهرام قشقائي نژاد »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون حال که چنین پیش آمده است که آمریکای جنایتکار به وسیله مزدور و ژاندارمش «صدام» در منطقه، به خاک اسلامی ما تجاوز کرده است، این وظیفه ماست که از کشور و انقلابمان محافظت و دفاع کنیم. پس بنابر وظیفه‌ای که دارم، روانه میدان نبرد می‌شوم و به سوی کربلای ایران می‌روم. بلکه بتوانم انجام وظیفه کرده باشم، اگر نتوانستم و دشمن مرا از پای درآورد، با دادن جان ناقابل خود،...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید اسماعیل چهارراهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد خدا روزی می‌خورند. بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بیکران به امام زمان و نائب بر حقش خمینی کبیر و با سلام به امت شهیدپرور و با سلام به خانواده‌های معظم شهدا. بنده حقیر این وصیتنامه را می نویسم و از خدا التماس دارم که...